چکیده
در مقالۀ حاضر برخی از وجوه غیریّت سازی و ابعاد منازعۀ گفتمانی در فرایند پذیرش ولایتعهدی امام رضا (علیهالسلام) بررسی و بازنمایی شده است. از آنجا که قبول ولایتعهدی از سوی امام (علیهالسلام) در فضای خاصّ سیاسی صورت گرفت، تلاشهای گستردۀ آن حضرت برای فاصله گرفتن از نظام فکری، معنایی و سیاسی ـ اجتماعی دشمن (گفتمان رقیب) و نفی آن به شیوههای زبانی و عملی، حایز اهمیت است. آنچه مسلّم است اینکه گفتمان سیاسی رضوی در چارچوب گفتمان کلّی و کلان امامت و ولایت و متأثر از منازعات ریشه دار تاریخی و طولانی نسبت به گفتمان «خلافت و سلطنت» وجوه مختلفی از منازعه و غیریّت سازی را به نمایش گذاشته است. بررسی نوع گفتمان از این منظر میتواند قالب دیگری از رویکرد امام نسبت به تفکر حاکم بر جامعۀ آن روز را نشان دهد
ماحصل این بررّسی نشان میدهد گفتمان رضوی به تبع از گفتمان کلّی امامت از طریق غیریّت سازی نسبت به عناصر مفهومی گفتمان رقیب تلاش کرده است نظام معنایی و اندیشۀ سیاسی خود را در افکار عمومی آحاد جامعه گسترش دهد و به گفتمان فراگیر (هژمونیک) تبدیل شود. بهرهگیری از ادبیات و روش شناسی تحلیل گفتمان به ویژه رویکرد پیشنهادی «لاکلائو و موفه» وجه تمایز این مقاله است که تاکنون کمتر مورد توجه و استفاده قرار گرفته است.
کلیدواژهها: امام رضا(ع)، گفتمان، نظام سیاسی، امامت، خلافت.