چکیده:
ابو محمد جابر بن یزید جعفى کوفى (حدود 50 ـ 128 ق) از تابعان و از اصحاب نامدار و مورد وثوق امام باقر و امام صادق (ع) است. او در اواخر دوره اموى، یک مرجع عمده درباره علوم دینى زمانش به شمار میرفت. عمده فعالیتهای علمى این عالم برجسته شیعى و شاگرد مکتب اهلبیت (ع) در شاخههای تفسیر، حدیث، تاریخ، فقه و کلام بوده، از آنجا که شاگردان نامدارى از شیعه و سنى داشته است، سهم فراوانى در توسعه این علوم در بین عامه مسلمانان و به خصوص شیعیان امامى داشته است.
مقدمه
ابو محمد جابر بن یزید جعفى کوفى(م128ق) از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق(ع) است(بخاری،[بی تا]، ج2، ص210-211/طوسی، 1415ق، ص129-176/تستری، 1418ق، ج2، ص543).
از پدر و مادر و تاریخ ولادت جابر جعفی اطلاع دقیقی در دست نیست. در روایتی منقول از وی، به جوان بودنش در نخستین دیدار با امام باقر(ع) در زمان امامت ایشان، (94-114ق) تصریح شده است(كلینی، 1365، ج1، ص472/كشی، 1348، ص192-193)؛ اما این گزارش با روایت كردن وی از صحابهای چون جابر بن عبدالله انصاری(م79ق) و اكابر تابعان سازگار نیست؛ از این رو احتمالاً ولادت او در حدود سال 50 بوده است(موحد ابطحی، 1417ق، ج5، ص45-47).
او اهل كوفه بود و به احتمال فراوان در سراسر عمر خویش، به جز مدت هجده سال (بین سالهای 94-114ق) كه برای كسب علم از امام باقر(ع)در مدینه اقامت نمود، در كوفه می زیست و در این شهر نیز درگذشت(قرطبی، 1387،ج11، ص646/ابن حیان،[بی تا]، ج1، ص208/ طوسی، 1414ق، ص296).
روایات جابر به روشنی نشان می دهد وی شیعه امامی بوده و نه تنها علاقه ی فراوانی، به اهل بیت(ع)داشته است،(1)بلكه از خلفای پیش از امام علی(ع)و بنی امیه نیز تبری جسته است. (2)بعضی از معاصران سنی او، به شیعه بودن وی تصریح كردهاند(كشی، 1348، ص195).برخی از بزرگان اهل تسنن نیز او را از بزرگترین علما و روسای شیعه برشمرده اند (شمس الدین ذهبی، 1413ق، ج1، ص288/محمدحسین ذهبی، 1396ق، ج2، ص38).
اگر چه در میان رجالیان شیعه، نجاشی (1416ق، ص128)و به پیروی از او ابن داوود حلی(1393ق، صص61و 299)، جابر جعفی را تضعیف كردهاند، اما در عوض ابن غضائری با آنكه بیشتر به جرح راویان پرداخته، جابر را ثقه دانسته است(حلی، 1417ق، ص94/حائری، 1416ق، ج2، ص218).
با وجود این اختلافات در مورد وثاقت و عدم وثاقت وی، رجالیان متاخر امامی عموماً در صدد توثیق وی برآمده و روایاتی كه در نكوهش او وارد شده، توجیه كرده اند (برای نمونه ر.ك به:حر عاملی، 1385، ص75/مجلسی، 1420ق، ص42/ 1413ق، ج4، ص344-345)تنها به توثیق وی اكتفا نكرده، درباره ی او می نویسند:آنچه از مجموع اخبار مستفاد می شود، این است كه این مرد در نهایت جلالت بوده، نزد صادقین منزلتی عظیم داشته است، بلكه او محرم اسرار آن دو بزرگوار و مورد الطاف خاص و عنایت مخصوص ایشان بوده است.
گفتنی است اگر چه غالب رجالیان اهل تسنن او را تضعیف كرده، روایاتش را بی اعتبار دانستهاند (برای نمونه ر.ك به:عقیلی، 1418ق، ج1، ص191-196/ابن حبان،[بی تا]، ج1، ص208-209/ابن عدی، 1409ق، ج2، ص113-120)، اما شخصیت های نامداری چون سفیان ثوری، شعبة بن حجاج، وكیع و زهیر بن معاویه او را توثیق نموده، به صدق وی گواهی داده اند (ابن ابی حاتم رازی،[بی تا]، “الف”، ج2، 497-498/شمس الدین ذهبی، 1382، ج1، ص379).ظاهراً مبنای آن دسته از رجالیان سنی كه او را جرح كرده اند، چیزی جز شیعه بودن وی و اعتقاداتی چون رجعت، انتقال علم رسول الله(ص) به ائمه اطهار(ع) و تولی و تبری نبوده است (مسلم نیشابوری،[بی تا]، ج1، فسوی، 1401ق، ج2، صفحه 716/شمس الدین ذهبی، 1382، ج1، ص381).
جابر بن یزید جعفی از تابعان بوده (طوسی، 1415ق، ص176)، از برخی اصحاب پیامبر(ص)، عمدتا از ابوطفیل عامر بن واثله لیثی(برای نمونه ر.ك به:طبرانی، 1415ق، ج4، ص178/نعمانی، 1422ق، ص276)و جابر بن عبدالله انصاری (برای نمونه ر.ك به، صدوق، 1404ق، ج4، ص445/خزاز قمی،1401ق، ص66-67) روایت كرده است.
او از مشایخ بسیاری حدیث شنید، اما بیشتر دانش خویش را از امام باقر(ع) در مدینه دریافت كرده است؛ چنان كه خود گفته است:مدت هجده سال شاگرد آن امام بوده و سپس مدینه را ترك كرده، به كوفه بازگشته است.البته از بعضی گزارش ها چنین فهمیده می شود كه او پس از بازگشت به كوفه، در ایام حج نیز به حضور امام شرفیاب می شد(كلینی، 1365، ج1، ص396-397/ طوسی، 1414ق، ص296).
او از امام صادق(ع)نیز احادیثی روایت كرده است(برای نمونه ر.ك به: كلینی، 1365، ج1، ص271-272/صدوق، 1404ق، ج3، ص83)، اما این روایات در مقایسه با روایات منقول از امام باقر(ع) بسیار اندك است.از آنجا كه جابر در زمان امامت امام ششم(ع)در كوفه مقیم بوده، احتمالاً برای شنیدن حدیث از آن حضرت، برخی اوقات-مثلا ایام حج- به مدینه مسافرت می كرده است(صفری، 1384، ج9، ص183/ عقیقی بخشایشی، 1381، ج8، ص1055).
جابربن یزید به امامت امام باقر(ع)اعتقاد راسخی داشت.وی از آن حضرت، با عنوان “سیدنا الامام”یاد كرده، امام را دریایی دانسته است كه هرگز نمی توان به قعر آن دست یافت(طوسی، 1414ق، ص296). او هنگام نقل حدیث از ایشان چنین می گفته است:”شنیدم از وصی اوصیا و وارث علم انبیا(3)محمدبن علی بن الحسین”(كشی، 1348ق، ص192).رابطه ی وی با امام باقر(ع)چنان بود كه برخی او را نماینده ی امام در كوفه معرفی كرده اند(لالانی، 1381،ص148).ابن شعبه حرّانی، دو وصیت از امام باقر(ع)به جابر جعفی را نقل كرده كه نشان دهنده ی جایگاه والای او نزد امام است(حرانی، 1404ق، ص284-287).از امام صادق(ع)نیز روایتی صحیح در مدح او نقل شده است(كشی، 1348ق،ص191-192/تجلیل تبریزی،[بی تا]، ص25).
به غیر از صادقین، برخی از مشهورترین مشایخ جابر(برای مطالعه ی فهرست مشایخ جابر ر.ك به:مزی، 1408ق، ج4، ص466)عبارتند از:مجاهد بن جبر، عطاء بن ابی رباح و عامر بن شراحیل شعبی.برخی از مهم ترین شاگردان و راویان احادیث او (برای مطالعه فهرست راویان احادیث وی ر.ك به:همان، ص466-467/اردبیلی، 1403ق، ج1، ص144-146)نیز عبارتند از:سفیان ثوری، شعبة بن حجاج و عمرو بن شمر جعفی.
جابر جعفی از دانشمندان برجسته ی مسلمان است و مرجعیت علمی او، مطلبی است كه حتی مخالفان سرسخت وی نیز بدان اقرار كرده اند.هرچند شمس الدین ذهبی(1407ق، ج8، ص59)و صفدی(1420ق، ج11، ص25)، او را ضعیف و رافضی خوانده اند، اما از وی به “معدن و منبع علم”و “مرجع علمی”تعبیر كرده اند.او در كوفه از جایگاه علمی والایی برخوردار بود؛ شیعه و سنی از او روایت می كردند و علما با گرایش های گوناگون و متفاوت، از او كسب علم می نمودند(سبحانی، 1420ق، ج1، ص307).او در اواخر دوره ی اموی، مرجع عمده ی علوم دینی زمانش به شمار می رفت؛ به طوری كه بسیاری از دانشمندان معروف اوایل دوره عباسی، نزد وی شاگردی كرده، از او به عنوان راوی قابل اعتماد و دانشمند، روایت حدیث می كردند، حتی اگر با عقاید شیعی او موافق نبودند(Modarressi 2003, 1,p. 86-87)
عمده ی فعالیت های علمی این عالم برجسته شیعی و شاگرد مكتب اهل بیت(ع)در شاخه های تفسیر، حدیث، تاریخ، فقه و كلام بوده و از آنجا كه شاگردان نامداری از شیعه و سنی داشته، سهم فراوانی در توسعه این علوم در بین عامه مسلمانان و بخصوص شیعیان امامی داشته است.در این مقاله تلاش شده است خدمات علمی جابر جعفی در شاخه های علمی مذكور، به تفكیك بیان گردد.
تفسیر
او از اعلام و پیشوایان تفسیر، در میان تابعان است (صدر، 1375، ص326/معرفت، 1418ق، ج1، ص321)و روایات و آرای تفسیر وی در كتب تفسیری شیعه و سنی نقل شده است.جابربن یزید، تفسیر را مانند سایر علوم از امام باقر(ع)اخذ كرده است(بابایی، 1381، ج1، ص231).عقیقی بخشایشی، 1371، ج1، ص379)، اما علاوه بر امام برخی دیگر از مشایخ وی نیز در شمار مفسران هستند و جابر در تفسیر به آنان نیز متكی بوده است؛ افرادی چون مجاهد بن جبر، عكرمه مولی ابن عباس، عطاء بن ابی رباح، عامر شعبی و طاووس بن كیسان یمانی(محمد حسین ذهبی، 1396،ج1، صص104-114 و121-124).(4)
سفیان ثوری از شاگردان نامدار جابر، مفسر بوده و در تفسیر برخی آیات به آرای تفسیری جابر جعفی، استناد كرده است(ثوری، 1403ق، صص102-103، 127 و 133-135).شاگرد دیگر جابر، منخل بن جمیل اسدی رقّی نیز، كتاب تفسیر داشته كه آن را محمد بن سنان روایت كرده است.روایات این تفسیر بیشتر باطنی و تاویل گرا و تقریباً تمامی آنها از جابر جعفی بوده، امروزه تنها روایات پراكنده ای از آن برجای مانده است(نجاشی، 1416ق، ص421/ Modarressi, 2003, 1,p.351-35).
به غیر از سفیان ثوری و منخل بن جمیل، آرای تفسیری جابر توسط دیگر شاگردانش، مانند شریك بن عبدالله، اسرائیل بن یونس، عمرو بن شمر جعفی و دیگران انتشار یافت (ر.ك به:مجاهد بن جبر،[بی تا]، ج1، ص388-389و ج2،ص704/ابن ابی حاتم رازی، [بی تا]،”ب”، ج1،ص208 وج3، ص1003/فرات كوفی، 1410ق، صص329و 583-584/طبری، 1415ق، ج2، ص64، ج16، ص180، ج17، ص8، ج26، ص43، ج27، ص241 وج30، ص404).
طوسی(1417ق، ص95)ونجاشی (1416ق،ص129)از تفسیر جابر یاد كرده اند.با توجه به طرق طوسی و نجاشی به تفسیر جابر، مشخص میشود كه این تفسیر را منخل بن جمیل، عبدالله بن محمد جعفی و عمرو بن شمر جعفی روایت كرده اند كه هر سه نفر را نجاشی، تضعیف كرده است (1416ق، ص128-129).
هرچند طرق روایت این تفسیر مانند دیگر آثار منسوب به جابر، ضعیف است، اما جابر به دانش تفسیر قرآن و علاقه بدان معروف بوده، برخی روایات نشان می دهد مردم از جابر درباره ی معنای آیات قرآن پرسش می كرده اند و به نظر می رسد كتاب تفسیر وی از شهرت بسزایی برخوردار بوده است(Modarressi,2003.1,p.94.)؛ چنانكه در اختصاص، از جابر، با عنوان “صاحب التفسیر” یاد شده است(1414ق، ص204).
مدرسی، احتمال داده است:تفسیر جابر با نام تفسیر اهل بیت(ع)شناخته می شده است.ظاهراً-به دلیل كثرت روایات تفسیری باقیمانده از جابر در منابع شیعه و سنی-این كتاب مفصلترین اثر جابر بوده است (Ibid,p.94-97).روش تفسیر جابر منقول و ماثور بوده است(عقیقی بخشایشی، 1371، ج1، ص379).
گفتنی است روایات تفسیری جابر در تالیف تفسیر جامع البیان مورد توجه طبری بوده، در موارد متعددی اقوال مروی از او را آورده است (1415ق، ج1، صص372، 374، 420 و 751، ج2، صص132و 352-353، ج13، ص328).
فرات كوفی دیگر مفسری است كه روایات فراوانی از جابر در تفسیر خود آورده است(410ق، صص53-54، 73-74، 93، 105-106، 145-146و 240-241).
كتاب صفة الجنة و النار از سعید بن جناح كوفی نیز از متون كهن باقیمانده است كه متن كامل آن در اختصاص برجای مانده (1414ق، ص345-365)، بخش مربوط یه وصف دوزخ (همان، ص359-365)به تمامی از جابر و به احتمال زیاد از تفسیر اوست؛
با چهار نقل كوتاه از دیگران در پایان (Modarressi,2003,1,p.93).
در روایتی به نقل از رجال كشی، مفضل بن عمر از امام صادق(ع) درباره ی تفسیر جابر پرسش كرده و امام وی را از روایت كردن از این تفسیر برای مردمان سست اعتقاد، برحذر داشته است(كشی، 1348،ص192).از این روایت می توان دریافت:در تفسیر وی مطالبی بلند و غیر قابل تحمل و بر خلاف تقیه وجود داشته است كه انتشار آن به صلاح نبوده است(معرفت ،141ق،ج1،ص422)
هر چند ممكن است مراد از تفسیر جابر از این روایت، كتاب وی نباشد، بلكه تفسیر وی از آیه ای مشخص از قرآن باشد (Modarressi,2003,1,pp.94-97).
مدرسی بر این نظر است كه تلاش عمده جابر در تفسیرش بر آن بود تا ثابت كند هرجا در قرآن ستایش آمده، مقصود امام علی(ع)، فرزندان و شیعیان اوست؛ همان طور كه دشمنان آنان مصداق آیاتی هستند كه در محكومیت و ذم كسانی آمده است(Modarressi,2003,1,p 97(5)
1. برای نمونه ر.ك به:حضرمی، 1405ق، ص60-65/صفار، 1404ق، صص69،95و 110/ابن عساكر، 115ق، ج14، ص170 و ج42، ص242.
عامه و خاصه روایاتی از او در باب وجوب صلوات بر پیامبر و خاندانش در هر نماز واجب، نقل كرده اند(ر.ك به:نیشابوری كرابیسی، 1405ق، ص108/ابن عبدالبر، 1387ق، ج16، ص195/طوسی، 1407ق، ج1، ص373).
2. برای نمونه ر.ك به:عیاشی، [بی تا]، ج2، صص50و 84/ دیلمی، 1412ق، ج2، ص384-391.از وی روایتی درباره لعن بر بنی امیه پس از هر نمازی واجب، نقل شده است (طوسی، 1365، ج2، صص109و 321).
3. وصی الاوصیاء و وارث علم الانبیاء همان تعبیری است كه پیش از جابر، مالك اشتر آن را در مورد امیرالمومنین علی(ع)به كار برد(یعقوبی،[بی تا]، ج2، ص179).
See. Jafri, 1981,p.92-93
4.نام طاووس یمانی را در این میان از آن رو ذكر كردیم كه او از مشایخ جابر جعفی و مفسر بوده و ممكن است بر جابر و آرای تفسیری وی موثر بوده باشد؛ زیر بر خلاف دیگر مشایخ جابر در تفسیر، در منابع به روایتی تفسیری از طاووس به نقل از جابر، دست نیافتیم، برای نمونه، برای مطالعه ی روایات تفسیری وی از امام باقر(ع) ر.ك به:ثوری، 1403ق، ص127/ كلینی، 1365، ج2، ص507/برای روایات تفسیری وی از مجاهدر.ك به:صنعانی، 1410ق، ج3، صص34، 135 و291.برای مطالعه روایات تفسیری وی از عكرمه ر.ك به:مجاهدین بن جبر،[بی تا]، ج2، صص691،697-698و 704.برای مطالعه ی روایات تفسیری وی از عطاء ر.ك به:ابن ابی حاتم رازی،[بی تا]، “ب”، ج3، ص712/ جصاص، 1415ق،ج3، ص315.برذای مطالعه روایات تفسیری وی از شعبی ر.ك به:مجاهد بن جبر،[بی تا]، ج2، صص701و 720/ ثوری، 1403ق، ص102-103).
5. جابر، در تایید این نظر به روایات اهل بیت(ع)استناد می كرد، برای نمونه ر.ك به:علی بن جعفر صادق(ع)، 1409ق، ص330/صدوق، 1379، ص400/ طوسی، 1414ق، ص272.