چکیده:
بحث در زمینه «ماهیت حق» در فقه، ازجمله مباحث پایهای و بنیادین در استنباط است که شناخت لازم نسبت به آن مبنای بسیاری از احکام و قوانین مستنبط از ادله در خصوص حقوق قرار میگیرد و دراینباره تاکنون، به لحاظ اهمیت مسئله نظریات و آرای متعددی ارائه گردیده است؛ اما این نکته مطرح است که آیا تحقیقات و تأملات صورت گرفته، به نظریهای بلامنازع و عاری از اشکال منتهی گردیده و انتظار پژوهشگران و صاحبنظران عرصه فقه و حقوق را در این زمینه پاسخ درخور داده است یا خیر؟ این نوشتار از میان نظریات مختلف دراینباره، نظریه «بنیادین سلطنت» با انحای مختلف آن و نظریههای «ملکیت و سزاواری» را که از سوی جمعی از فقیهان مطرح گردیده، نقادی نموده است و نظریه «اعتباری بودن حق» را با در نظر گرفتن تأثیر عناصری که بر تکوین حق و اعتبار آن نقش دارند؛ وجه جامع میان همه حقوق دانسته است