بررسی تحلیلی نظر علامه طباطبایی درباره قضا و قدر با رویکرد تفسیری- روایی- فلسفی

چکیده

مسئله قضا و قدر به عنوان یکی از مهمترین مسائل اعتقادی از دیرباز در میان اندیشمندان اسلامی مورد توجه و کنکاش قرار گرفته و سبب شکل‌گیری و رویارویی نحله‌های گوناگون کلامی و فلسفی گردیده است. از این میان علامه‌طباطبایی یکی از اندیشمندانی است که با رویکردی نوین، از زوایای گوناگون تفسیری، روایی و فلسفی به این مسئله نگریسته و توانسته است با الهام‌گیری از آیات و روایات به تفسیرهای فلسفی نوینی در این‌باره دست یابد. ایشان با وجود این‌که در مسئله قضای الهی برخلاف رویکرد فلسفی رایج، قضا را تنها در عالم مجردات منحصر ندانسته‌ و آن را به عالم ماده نیز سرایت داده‌اند و از این منظر گام جدیدی در این زمینه برداشته‌اند و میان دیدگاه فلسفی رایج و دیدگاه قرآن و روایات، الفت و سازگاری بیشتری ایجاد نموده‌اند ولی در وجودشناسی مسئله قدر از این عمومیت دست کشیده‌ و مرتبه قدر را تنها به عالم ماده نسبت داده‌اند. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تفسیری، روایی و فلسفی، دیدگاه ایشان را مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و سرانجام این نتیجه به دست آمده است که قدر نیز مانند قضا در همه مراتب هستی راه دارد و تفاوت میان این دو، تنها به اعتبار عقلی بازمی‌گردد. همچنین در پایان مقاله در ضمن نتیجه‌گیری کلی به پیامدهای دیدگاه مختار نگارنده اشاره شده است.

کلمات کلیدی: قضا علمی؛ قدر علمی؛ قضای عینی؛ قدر عینی؛ مشیت‌؛ اراده‌؛ عالم ماده؛ عالم مجردات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *