چکیده
نقش خوانشهای گوناگون میراث حدیثی شیعه در شکل دهی به کنش کاربران گفتمان های شیعی و کشمکش های گفتمانی بر سر تفسیری صحیح از این میراث، بازاندیشی جوامع حدیثی را بسیار ضروری ساخته است. بررسی کتاب الحجة از مجموعه حدیثی کافی به عنوان یک نمونه برای این بازاندیشی با بهرهگیری از روش تحلیلِ انتقادیِ گفتمان، موضوع مقاله حاضر است. بر اساس پیش فرض این روش، هر متن فقط بر ساخته بافتار تاریخی خود نیست و میتواند با یک کنش بیناگفتمانی به یک راهبرد گفتمانی آفرینشگر تبدیل شود و نقشی بر سازنده نسبت به بافتار تاریخی خود اجرا کند.
کاربست این روش برای تحلیل کتاب الحجة نشان میدهد که شیخ کلینی (د.329ه.ق) به منظور یافتن راهی برای برونرفت از بحرانهای جامعه شیعه در عصر غیبت صغرا که با فراگیر شدن عقلگرایی شیعی همزمان بود، دست به کنشی بیناگفتمانی زد. بر این اساس، او در کنار پذیرش دیدگاه حدیثگرایان قم درباره علم ائمه(ع)، میکوشید از برداشت متهم به تقصیر آنان فاصله بگیرد و با برجسته ساختن باورهای معطوف به وحیانی و الهامی بودن منابع علم ائمه(ع)، حیاتی تازه به عقل شیعی در آن شرایط بحرانی دهد.
کلیدواژهها: آموزه امامت، کتاب الکافی، کلینی رازی، تحلیل انتقادی گفتمان، حدیثپژوهی