چکیده:
خواجه حافظ چنان که از اشعارش پیداست به حسین بن منصور حلاج، عارف بلندآوازه قرن سوم دلبستگی وافر و با سرگذشت تحسینبرانگیزش آشنایی کامل داشته است. همین علاقه وافر سبب شده که خواجه، اگرنه همه آثار، دستکم بعضی از آنها، ازجمله «طواسین» و «دیوان» اش را مطالعه کند و در نتیجه، تحت تأثیر اندیشههای بلند عرفانی او قرار گیرد. از آنجا که درباره تأثیرپذیریهای حافظ از «طواسین» و «دیوان» حلاج تاکنون تحقیقی صورت نگرفته و یا نگارنده از آن بیخبر است، در این مقاله کوشش شده است که نخست این دو اثر حلاج به اجمال معرفی شود و سپس تعریفی از شطح که پایه سخنان حلاج در این دو کتاب بر آن است ارائه شود و آنگاه هر یک از وجوه تأثیر پذیریهای حافظ از حلاج بهطور تطبیقی بیان گردد، بدان امید که طرح این موضوع خود انگیزهای باشد بر اینکه اهل قلم، در این زمینه دست به تحقیقات بیشتری بزنند. البته، در دیوان حافظ ابیات دیگری نیز در ارتباط با «دایره» و «نقطه» هست که نشانی از تأثیرپذیری از «طواسین» و «دیوان» حلاج در آنها به چشم نمیخورد، بلکه خواجه در سرودن آنها به شکل هندسی و مفاهیم متداولشان نظر داشته است، با اینحال، ما برای فزونی فایده این گفتار، نظری اجمالی به این قبیل موارد نیز خواهیم داشت.