چكیده:
بیشك آرامش یكی از ضروریترین شاخصهای زندگی سالم است كه باید برای تحقق آن از همه عوامل و ظرفیتها بهره جست. این مقاله به بررسی نقش عفت و حیا در پیدایش و بقای آرامش در زندگی زناشویی میپردازد. هدف این نوشتار معرفی انواع عفت و حیا، با توجه به پیامدها و آثاری كه به دنبال دارد، و اینكه شاخص عفت و حیا، یكی از پراثرترین عوامل برای رسیدن به آرامش و سكون در زندگی زناشویی است. در میان انواع عفت، به خصوص عفت در روابط جنسی نقشی بی بدیل بر آرامش در زندگی دارد. روش این پژوهش، روش تبیین و تحلیل با تكیه بر متون دینی است. اجمالاً، یافتههای پژوهشی نشان میدهد كه عفت و حیا در ایجاد و تثبیت آرامش در زندگی نقش عمده ای دارد. البته برای تحقق این ویژگی، باید از مهارتهایی بهره جست كه توجه به آنها برای همگان ضروری است.
كلید واژهها: حیا، عفت، پوشش، خودنمایی، نگاه، رضایتمندی.
متن مقاله:
مقدمه
آنچه در این تحقیق مورد بررسی و تحلیل است، آثار و پیامدهایی است كه بر اساس عفت و حیا در زندگی پدید میآید. برای دستیابی به این هدف، لازم است افراد مهارتهایی، داشته باشند. این مسئله به قدری مهم است كه در منابع اسلامی بر ازدواج با زنان عفیف تأكید فراوان شده است. خدای متعال در مقام تكلم با حضرت آدم(ع)، پس از آنكه سعادت را در گرو تبعیّت از رسول خدا(ص) معرفی میكند، به آدم(ع) سفارش میكند كه عهد مرا بپذیر و آن را جز در اصلاب مردان پاك و ارحام زنان طاهره، طیب و عفیف به ودیعت مگذار.
سؤالاتی كه در این زمینه مطرح است و آن اینكه انواع حیا كدامند؟ كدامیك از آنها در سلامت زندگی نقش مثبت دارد. از میان عوامل مثبت، كدامیك از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ آثار حیا چیست؟ چه مهارتی برای رسیدن به آرامش در زندگی لازم است؟
در این زمینه، استاد مرتضی مطهری در كتاب مسئله «حجاب» به عفت و حیا اشاره كرده اند. همچنین كریس ال كلینكه در كتاب «مهارتهای زندگی» به مهارتهایی برای رسیدن به آرامش اشاره كردهاند. این تحقیق، در صدد بررسی عفت و حیا، انواع و آثار آن و مهارتهای لازم برای تحقق آن است. به طور طبیعی، ابتدا مفهوم آن را مورد بررسی قرار میدهیم:
مفهوم «عفت» و «حیا»
«عفت» در لغت به معنای حفظ نفس از تمایلات و شهوت نفسانی آمده است «حیا» نیز به حفظ نفس از ضعف، نقص و دوری از عیب و امور پست معنا شده است. همان طور كه «تمایلات نفسانی» به اختلاف اشخاص و موارد متفاوت است، عفت و حفظ نفس از آنها نیز متفاوت خواهد بود. بنابراین، عفّت فقیر به این معنا است كه او به آنچه به دست می آورد، قانع باشد و نفس خود را از تمایلات و شهوات باز دارد، به گونهای كه خلاف آن به فعلیّت نرسد. «نفاق شما باید برای نیازمندانی باشد كه در راه خدا در تنگنا قرار گرفتهاند و نمیتوانند به مسافرت بروند و از شدت خویشتن داری، افراد ناآگاه آنان را بی نیاز میپندارند».( بقره: 273)؛ اما «عفاف در فرد غنی و بی نیاز، به حفظ نفس از شهواتی است كه ممكن است از ثروت او ناشی شود: «هر كس كه بی نیاز است، خودداری كند و عفّت پیشه سازد.» (نساء: 6)
«تعفّف» در موردی كه فرد از امكان ازدواج برخوردار نیست، به معنای خودداری از شهوت نفس با استفاده از راههای گوناگون است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لایَجِدُونَ نِكاحاً…»؛ (نور: 33) تعفف در زنان سال خورده به حفظ نفس آنان از امور مورد علاقه ایشان همچون آرایش و ظاهر ساختن زینتها است. اینان گرچه مجاز به كشف حجاب، البتّه بدون تبرّج و خود نمایی هستند، ولی باز اگر عفّت پیشه كنند بهتر است.(نور: 33)
در روایات حضرات معصومین(ع) نیز علاوه بر تأكید بر اهمیت «عفت» به طور عام، بر خصوص خودداری از شهوت شكم و غریزه جنسی تأكید ویژهای شده است. به عنوان نمونه، امام باقر(ع) فرمودند: «ما من عبادة افضل عندالله من عفة بطن و فرج» این امر نشانگر آن است كه بیشترین آسیب پذیری انسان از ناحیه خواستههای اقتصادی و جنسی او است. چنان كه رسول خدا(ص) فرمودند: «بیشترین لغزش به سوی آتش، از طریق دو میان تهی است: یكی شكم و دیگری دامن».
عفت و حیا نقش بسیار مهمی در نیل انسان به رشد و كمال دارد. امیر المؤمنین(ع) در وصیّت به فرزندش محمد بن حنفیه میفرماید: «من لم یعط نفسه شهوتها اصاب رشده؛ كسی كه به خواسته نفسش تن ندهد، موجب رشد آن شده است».
به همین دلیل، عفت و حیا در سازگاری همسران مؤثر است، به طوری كه رسول خدا(ص) یكی از ویژگیهای بهترین زنان را عفت آنان بر شمرده، فرمودهاند: «بهترین زنان شما، زنان عفیفهاند» این معنا، به تعابیر دیگری نیز از معصومان(ع) روایت شده است علاوه بر تأكید عام روایات، كه مرد و زن را در بر میگیرد، تأكید خاصی در باره عفت و حیای زنان وارد شده است. اینك این سؤال به ذهن تبادر میشود كه دلیل تأكید ویژه اسلام در خصوص عفت و حیای زن چیست؟
اهمیت عفت جنسی زن
در خصوص ریشه اخلاق جنسی زن، از قبیل حیا و عفاف و از آن جمله، تمایل به ستر و پوشش خود از مرد، نظریاتی ابراز شده كه دقیق ترین آنها از دیدگاه شهید مطهری این است. از نظر وی، حیا، عفاف، ستر و پوشش تدبیری است كه خود زن با یك نوع الهام برای گرانبها كردن و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به كار برده است. زن با هوش به صورت فطری و با یك حسّ مخصوص دریافته است كه از لحاظ جسمی نمیتواند با مرد برابری كند. از سوی دیگر، نقطه امید خود را در همان نیازی یافته است كه خلقت الهی در وجود مرد نهاده است؛ او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است. وقتی كه زن مقام و موقعیت خود را در برابر مرد یافت و نیاز او را در برابر خود دانست، به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد متوسل میشود. استاد شهید به نقل از ویل دورانت میافزاید:
خودداری از انبساط و امساك در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شكار مردان است. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آن كه بداند، حس میكند كه این خودداری ظریفانه از یك لطف و رقّت عالی خبر میدهد. … مولوی عارف نازك اندیش و دوربین، در باره تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن، در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز، مثلی لطیف می آورد و آنها را به آب و آتش تشبیه میكند و میگوید: مرد همانند آب و زن همانند آتش است. اگر حایل از میان آب و آتش برداشته شود، آب بر آتش غلبه میكند و آن را خاموش میسازد، اما اگر حایلی میان آن دو بر قرار شد، مثل اینكه آب را در دیگی قرار دهند و آتش را زیر آن روشن كنند، آن وقت است كه آتش آب را تحت تأثیر قرار میدهد و اندك اندك آن را گرم میكند و احیاناً جوشش و غلیان در آن به وجود می آورد تا آنجا كه سراسر وجودش را به بخار تبدیل میسازد. از این رو است كه رسول خدا(ص) در عین ستایش از صفت حیا برای عموم، آن را برای زنان نیكوتر دانسته و فرمودهاند: «الحیاء حسن لكنّه فی النساء احسن» و بدترین زنان را كسانی دانستهاند كه از این ویژگی سرمایه كمتری دارند: «شر نسائكم… القلیلة الحیاء».
ویژگی عفت و حیا عاملی بسیار مؤثر در حفظ و ارتقای موقعیت و شخصیت زن و نیز گرایش مرد به سوی زن است و اما ناگفته نماند كه حیای زن نسبت به مردان بیگانه ارزشمند است؛ یعنی به همان نسبت كه عفّت و حیای اجتماعی زن، موجب ارتقای سطح سازگاری همسران میشود، وجود حیای احمقانه در ارتباط متقابل میان زن و شوهر نیز زمینه ناسازگاری آنان میشود. حیایی كه منشأ پیدایش سازگاری است، نوعی خاص است كه از آن به «حیای عاقلانه» تعبیر میشود. حیایی برخاسته از دانایی، نه حیایی كه پیامد نادانی است. در بعضی از روایات از این ویژگی با عنوان «حیای قوّت» یاد شده است. در حقیقت، آنچه موجب میشود یك رفتار نامناسبی انجام نگیرد، نیروی فراوان فرد است كه اجازه بروز رفتار را نمیدهد. به همین جهت، آن را «حیای قوّت» نامیدهاند. اما چنان كه بر اساس ناتوانی و سستی، رفتاری حذف شود، حالت موجود را «حیای ضعف» میگویند. در منابع دینی ما از این نوع حیا تمجید نشده است.
امام صادق(ع) میفرمایند: «بهترین زنان شما كسی است كه چون با همسرش خلوت كند، جامه حیا از خود بركند و چون بپوشد و همراه او شود، زره حیا را بر تن كند».
حضرت بهترین زن را كسی میداند كه چون جامه بپوشد و از خانه بیرون رود، لباسی از حیا و عفت بر تن كند كه مانند سپر و زره حافظ او باشد؛ یعنی چنان با وقار و سنگین راه برود كه تیرهای نظر جوانان هرزه، اجازه ورود به شخصیت او را نداشته باشد. ولی در خلوت با شوهر، هر گونه ظرافت كاری، طنّازی و عشوه گری برای زن نه تنها جایز، بلكه بهتر است. بهترین زن مسلمان زنی است كه در زمان خلوت با شوهرش، خوش زبان و شیرین حركات باشد. چیزی كه زن را در ردیف بهترین زنان مسلمان قرار میدهد، همین است كه بتواند این دو حالت به ظاهر متناقض را در وجود خود حفظ كند. خلاصه آنكه، زن باید لباس رزم و بزم خود را بشناسد و هر یك را در جای خود بپوشد.
آشنایی با مظاهر عفت جنسی
با بررسی منابع اسلامی در می یابیم كه عفت و حیای جنسی، دارای نمودهای فراوانی است. در اینجا، برخی از این نمودها و مظاهر را پی میگیریم:
الف) عفت در روابط جنسی
مهمترین شاخصه عفت، مهار شهوت در روابط جنسی است. در روایات متعددی پس از معرفت خداوند، پاكدامنی در این گونه روابط، برترین فضلیت به حساب آمده است.
امام زین العابدین(ع) میفرماید: «ما من شیء احبّ الی الله بعد معرفته من عفّة بطن و فرج».
خدای متعال در قرآن كریم، منحصر ساختن برقراری روابط جنسی را به همسر یا كنیز، از جمله ویژگیهای مردان با ایمان ذكر میكند و میفرماید: «مؤمنان رستگار شدند…، آنان كه دامن خود را از آلوده شدن به بی عفّتی حفظ میكنند و تنها با همسران و كنیزان خود آمیزش جنسی دارند. پس به بهره گیری از آنان ملامت نمیشوند». (مؤمنون: 5 و 6) در جای دیگر، قرآن كریم افرادی را كه شرایط ازدواج برایشان مهیا نیست، به عفّت فرا میخواند و آنان را از آلودگی در روابط جنسی باز میدارد: «و كسانی كه امكانی برای ازدواج نمی یابند، باید پاكدامنی پیشه كنند».(نور: 33)
ب) عفت در پوشش
نمود دیگر عفّت، رعایت پوشش كامل است. خدای متعال در آیات متعددی ویژگیهای پوشش كامل زنان مسلمان را برمیشمارد. اهمیت توجه به پوشش برای بانوان از آنجا روشن میشود كه خدای متعال، پس از آنكه ضرورت پوشش را مطرح میسازد، زنان سال خوردهای را كه امید به ازدواج ندارند، به كشف حجاب (البته بدون تبرّج و خود نمایی) مجاز میسازد. ولی با این حال، میفرماید: «اگر آنها نیز (با پوشش خود) عفت پیشه كنند، برای خودشان بهتر است».(نور:60)
ج) عفت در خود نمایی
خویشتن داری از تبرّج و خود نمایی مصداق دیگر عفت و حیا است. قرآن كریم، علاوه بر آن كه در آیه 33 سوره احزاب، عموم زنان را از خود نمایی نهی كرد، در آیه 60 سوره نور، زنان سال خورده را مجاز به برداشتن لباسهای رویین همچون چادر و روسری میسازد، ولی این حكم را به پرهیز از آرایش و تبرج منوط میسازد. از این آیه، شاید بتوان در تحریك جنس مخالف برای تبرّج تأثیر بیشتری نسبت به كشف حجاب استفاده كرد.
د) عفت در نگاه
امام سجاد(ع) خویشتن داری و فروبستن از نگاه حرام را از دیگر مصادیق عفت برشمردهاند. آن حضرت، در مقام دعا برای همسایگان و دوستان خود عرضه میدارند: «و اجعلنی اللهم…؛ خدایا، مرا آن گونه قرار بده كه چشم خود را از آنها، از روی عفّت ببندم».
امیر المؤمنین(ع) نیز نشانه ورع و پارسایی فرد را عفت او در نگاه دانسته و فرمودهاند: «و من ورعه عفة بصره و عفة بطنه؛ از تقوای شخص عفت او در نگاه و شكم است».
ه ) عفت و حیا در راه رفتن
قرآن كریم با ستایش از طرز راه رفتن دختر حضرت شعیب(ع) در معابر عمومی و در برابر نامحرم میفرماید: «یكی از آن دو دختر به سراغ موسی آمد در حالی كه با نهایت حیا قدم برمیداشت».(قصص: 25).
دقت در روایت فوق نشانگر این نكته است كه پرهیز از اختلاط با نامحرم از دیگر ویژگیهای زنان و مردان با حیا و عفیف محسوب میشود. خداوند متعال در نقل آن فراز از داستان حضرت موسی(ع) كه به دروازه شهر مدین رسیده بود، داستان دو زن را یادآور میشود كه كمی دورتر از مردانی كه برای آب دادن به دامهای خود اطراف چاه حلقه زده بودند و تنها به جمع و جور كردن گوسفندانشان مشغول بودند. وقتی حضرت موسی(ع) داستان آنان را جویا میشود، آنها میگویند: تا زمانی كه مردان از دور چاه پراكنده نشوند (و ما نتوانیم بدون اختلاط با مردان گوسفندانمان را سیراب سازیم) به آب كشی نمیپردازیم. (قصص: 23) این آیه مهر تأییدی بر دوری از اختلاط میان مردان و زنان است.
آثار عفت و حیا در سازگاری همسران
در اینجا آثار جنبههای گوناگون حیا و عفت را در سازگاری همسران و تحكیم خانواده مورد بررسی قرار میدهیم. این آثار عبارتاند از:
الف) وفاداری به همسر
ویژگی عفت و حیا، همسر را در حفاظی قرار میدهد كه او را از ارتكاب هر عمل زشت منافی با شؤون انسانی باز میدارد. چنین همسری هرگز اجازه خیانت به همسر را به خود نمیدهد. طبیعتاً امانتدار بودن همسر، از عوامل بسیار مؤثر در ایجاد صلح و سازش در نظام خانواده است. همان گونه كه «خیانت» از زمینههای بسیار تأثیرگذار در فرایند تزلزل بنیاد خانواده محسوب میشود. حضرت موسی(ع) در سؤالی از خداوند متعال پرسید: «خداوندا، پاداش كسی كه به جهت حیا از تو خیانت را رها میكند، چیست؟ خداوند فرمود: پاداش او امنیت در روز قیامت است».
روایت فوق نشانگر آن است كه یكی از آثار حیا، ترك خیانت است.
در روایت دیگری از سلمان نقل شده است: «هر گاه خداوند اراده كند بندهای را هلاك كند، لباس حیا را از تن او میكَند. پس وقتی لباس حیا از او كَنده شد، خیانت میكند و مورد خیانت قرار میگیرد و چون این گونه شد، امانت از او رخت بر میبندد و وقتی امانت از او برداشته شد، جز خشونت و سنگ دلی از او نمیبینی».
این روایت بی حیایی را زمینه ساز خیانت، خیانت را ملازم با امانتدار نبودن و امانتدار نبودن را موجب خشونت و درشت خویی دانسته است، هر یك از موارد فوق، خود به تنهایی برای سست كردن بنیاد خانواده كافی است.
ب) احساس نیاز به همسر
محدودیتهایی كه اسلام در زمینه روابط جنسی وضع كرده، زمینهساز این است كه فرد به همسر خود، به عنوان تنها تأمین كننده نیازهای جنسی نگاه كند و خود را از وجود او بی نیاز نبیند. آن گاه كه مرد عفت و حیا را در نگاه، گفتگو و روابط جنسی با نامحرمان مراعات نمیكند، در حقیقت بخشی از نیاز غریزی خود را از مسیر غیرهمسر شرعی تأمین كرده است. این پدیده، علاوه بر آن كه موجب میشود تا فرد احساس نیاز كمتری به همسر خود داشته باشد، گاه موجب میشود كه فرد همسر خود را با دیگران از لحاظ زیبایی و سایر جذابیتها مقایسه و از داشتن چنین همسری احساسی ناخوشایند پیدا كند. اما هنگامی كه مرد با مراقبت از خویش، لذتها و كام جویی های گوناگون جنسی را به همسر خود منحصر ساخت و اجتماع را محل كار و تلاش قرار داد، پس از انجام فعالیتهای روزانه، با شوقی وصف ناپذیر در انتظار ملاقات با همسر و تأمین نیازهای عاطفی و غریزی خویش به آغوش خانواده باز میگردد. چنین زنی كه، علاوه بر غرایز مذكور، حس خود نمایی و تبرّج خویش را نیز به همسر شرعی خود منحصر میسازد، در اشتیاق بازگشت همسر به منزل لحظه شماری میكند و با آراستگی جنسی و روحی، مهر و محبت همسر را به انحصار خود در می آورد. سازگاری مهمترین مشخصه چنین خانوادهای به شمار میرود.
از اینرو، رسول اكرم(ص) در بیان ویژگیهای بهترین زن به این خصوصیت اشاره میكند: «زن عفیف، زنی است كه در برابر شوهرش با تبرج و زینت و در برابر دیگران پاكدامن و با حیا ظاهر شود». و بدترین زن را كسی میداند كه: «المتبرجه… در مقابل شوهر بی میل و در مقابل دیگران با تبرج و زینت حاضر شود».
ج) محبت
ثمره دیگر حیا، كه به دنبال نتایج قبلی حاصل میشود، ایجاد علاقه و محبت میان همسران است. از این رو، امیر المؤمنین(ع) پس از ذكر برخی از لوازم حیا، محبت را از دیگر آثار آن بر شمرده و فرمودهاند: «حیاء موجب محبت است»
د) ایجاد و تثبیت احترام و موقعیت
با كَندهشدن پوشش حیا، خیانت زندگی را فرا میگیرد و برخوردهای خشن بر زندگی سایه می افكند. نه تنها انسان با شیطان همراه، بلكه خود نمونه یك شیطان میشود كه قالب و قیافه انسانی دارد. چنین همسری با شیطان بزرگ همدست و شریك است. اساساً بر او مهم نیست دیگران درباره او چه قضاوتی دارند. بی مبالاتی زندگی او را فرا میگیرد. تعهد و پایبندی به زندگی برای او معنا و مفهومی ندارد. چنین كسی برای خدا نیز قابل تحمل نیست، چه رسد كه همسرش او را تحمل كند. و برای خود حرمتی باقی نمیگذارد. از اینرو، خداوند نیز او را محترم نمیشمارد.
همسران باید برای یكدیگر از جایگاه عظمت و كرامت ویژهای برخوردار باشند. این مهم از پاسداری این خصلت و پایداری آن حاصل میگردد.
عوامل ایجاد و تثبیت حیای همسر
در پایان این بحث و پس از بیان نقش و اهمیت عفت و حیا در روابط میان همسران، مناسب است به برخی از راهكارهایی كه دین به منظور ایجاد و تثبیت حیا ارائه كرده است، اشاره شود:
الف) آراستگی
نظافت و آراستگی همسر از جمله اموری است كه زمینه ساز تحقق حیای همسر است. روایت زیر به خوبی این نقش را تبیین میكند. حسن بن جهم میگوید: «خدمت حضرت كاظم(ع) رسیدم و گفتم: قربانت گردم، آیا خضاب كردهای؟ حضرت فرمود: بله، آمادگی و زینت مرد باعث پاكدامنی زن میشود. زنها به دلیل این كه مردانشان زینت نمیكنند، عفت خود را از دست میدهند». و نیز در روایت آمده است: گروهی نزد امام باقر آمدند در حالی كه، ایشان را خضاب كرده دیدند. حضرت فرمود: «من زنان خود را دوست دارم و خود را برای آنها آماده میكنم».
حاصل روایات این است كه پیرایش، آرایش و ارتباط مطلوب از عوامل ایجاد و حفظ عفت همسر و زمینه سازگاری همسران به شمار میرود.
ب) غیرت
«غیرت» به معنای نفرتی طبیعی است كه از بخل مشاركت دیگران در امر مربوط به محبوب فرد ناشی میشود. از جمله محبوبترین افراد بشر برای انسان، خود او و وابستگان نزدیك او از جمله همسر و فرزند است. فرد غیور از آنجا كه به خود علاقه مند است، اجازه مشاركت به دیگران درباره خود را نمیدهد و این غیرت، او را به عفت رهنمون میسازد. امام علی(ع) میفرماید: «ارزش هر كس به اندازه همت او…. و عفتش به اندازه غیرت او است». مرد از آنجا كه به همسر خود علاقه مند است، به دیگران اجازه مشاركت در امور مربوط به او را نمیدهد. فردی كه به عفت همسر خود اهمیت نمیدهد، تا جایی كه او به اعمال منافی عفت رو می آورد، بوی بهشت را استشمام نخواهد كرد. غیرت و توجه به عفت و پاكدامنی همسر زمینه ساز حفاظت از آلودگیهای مختلف و موجب سازگاری هر چه بیشتر او خواهد شد.
البته نباید فراموش كرد كه، به همان میزان كه غیرت در جایگاه خود در عفت همسر مؤثر است، غیرت نشان دادن در غیر جایگاه درست آن، در دوری آنان از عفاف و پاكدامنی تأثیر گذار خواهد بود. از اینرو، امیر المؤمنین(ع) در وصیت به امام حسن(ع) آن حضرت را از غیرت در غیر جایگاه خود برحذر داشته، آن را موجب انحراف و بیماری میدانند.
مهارتهای برخورداری از حیا
الف) كنترل درونی
افرادی كه مسئولیت وقایعی را كه برای آنها اتفاق میافتد میپذیرند، «درونیها» نامیده میشوند؛ زیرا آنها دارای كانون كنترل درونی هستند. به عكس، كسانی كه معتقدند بیشتر مسایلی كه برایشان اتفاق میافتد، خارج از كنترل آنها است، «بیرونیها» نامیده میشوند.
بسیاری از مشكلاتی كه برای افراد پیش می آید، به این دلیل است كه برای مصون ماندن از مشكلات، به دنبال كنترل كنندههایی از بیرون هستند تا از بروز مشكل جلوگیری كنند و عموماً این انتظار پاسخ مثبتی را به همراه ندارد. در نتیجه، فرد گرفتار میشود. به عنوان مثال، افرادی كه در سنین ازدواج قرار گرفتهاند، احساس میكنند ساختار اجتماعی برای یك وصال مطلوب آلوده است و برای مقابله با این آلودگی باید توسط كنترل كنندههای بیرونی، كه شامل حكومت، قوانین اجتماعی، پدر و مادرها، سنتهای اجتماعی جدید و… میشود، راهی اندیشیده شود تا دیگر آلودگی وجود نداشته باشد. چنان چه این كنترل اجرا نشود، راهی جز تن در دادن به آلودگی نیست. با این نگاه، طبیعی است كه حیای مطلوب از جامعه رخت بر میبندد؛ چرا كه انتظار میرفت با كنترلهای بیرونی، حیا در جامعه راه پیدا كند، اما این كنترلها توفیق اجرا نیافتند امّا چنان چه انسان از كنترل درونی برخوردار باشد، مسئولیت كارها را خود به عهده میگیرد و از طریق روش مسئلهگشایی، كه در آینده از آن سخن خواهیم گفت، بر اساس توانایی خود به مقابله با مشكل برمی خیزد.
در زوایای مختلفی از زندگی، میتوان «درونیها» را با «بیرونیها» مقایسه كرد:
الف. «درونیها» از پیشرفت بیشتری برخوردارند؛ زیرا آنها در مقابل شكستها و محرومیّت هایشان واكنش كمتری از خود نشان میدهند و از موفقیتهایشان نیز احساس رضایت شخصی بیشتری دارند، امّا «بیرونیها» به دلیل انتظاراتی كه از دیگران دارند و آنها را مسئول شكستها میدانند، واكنش منفی بیشتری نشان میدهند و موفقیّتها را نیز از خودشان نمیدانند تا احساس فوق العادهای داشته باشند.
ب. «درونیها» وقتی با رویدادهای تنش زای زندگی روبه رو میشوند، برای مقابله با آن، تمایل دارند كه خودشان با روش مسئله گشایی با رویدادهای تنش زای در معرض كنترل مقابله كنند. در حالی كه، «بیرونیها» عمدتاً حتی نسبت به رویدادهای قابل كنترل از طریق تخیّل و تفكر آرزومندانه و انتظار از دیگران واكنش نشان میدهند.
ج. «درونیها» بیشتر مستقل هستند و در قبال رویدادهای زندگی و سلامت جسمی و روانی خود، مسئولیت بیشتری میپذیرند. در حالی كه، «بیرونیها» نقش تأمین سلامت را برای دیگران قائل هستند و بر این اساس، خودشان احساس مسئولیت نمیكنند.
د. «درونیها» در ارزیابی اولیه، كه به بررسی رویداد میپردازند، رویدادهای تنش زا را به عنوان تهدید كنندهها نمینگرند، بلكه آنها را مشكلات حل شدنی تلقّی میكنند و در ارزیابی ثانویّه، كه به بررسی حلّ مشكل مربوط است، امید بخش مینگرند؛ چرا كه میدانند مهارتهای مقابلهای را خود در اختیار دارند. بر خلاف «بیرونیها»، كه رویدادها را به عنوان تهدید مینگرند و در برابر آن واكنش هیجانی (عصبانیت) یا اجتنابی (دوری از روابط) را انتخاب میكنند. آنها به دلیل اینكه نسبت به زندگی نگرش مقابلهای ندارند، به دشواری میتوانند به طور فعّال و با اتّكا به خود، به مشكلات زندگی واكنش نشان دهند.
وقتی «درونیها» را با «بیرونیها» در باورهایشان مقایسه میكنیم، میبینیم كه درونیها معقتدند:
ـ سرانجام افراد در دنیا احترامی را كه شایسته آن هستند، به دست می آورند.
ـ موفقیت نتیجه تلاش زیاد است و شانس نقش كمتری در موفقیّت افراد دارد.
ـ بدبختی و محرومیّت افراد غالباً نتیجه اشتباهات خود آنها است.
ـ میان تلاش و نتیجه مطلوب رابطه مستقیمی وجود دارد.
ـ كسانی كه نمیتوانند كاری كنند تا دیگران آنها را دوست داشته باشند، نمیدانند چگونه با دیگران همراه شوند.
امّا بیرونیها بیشتر بر این باورند كه،
ـ بیشتر اوقات، ارزش فرد هر قدر هم كه تلاش و كوشش كند، ناشناخته میماند.
ـ به دست آوردن یك شغل خوب، بیشتر به شرایط زمانی و مكانی بستگی دارد.
ـ بسیاری از رویدادهای ناخوشایند زندگی مردم به علّت بدشانسی است.
ـ ما هر قدر هم كه سعی كنیم، باز هم دیگران از ما خوششان نمی آید. سعی و تلاش برای راضی كردن مردم چندان فایدهای ندارد. اگر قرار است آنها از ما خوششان بیاید، به طور اتفاقی خوششان می آید.
ممكن است گفته شود، برای برخورداری از حیای مطلوب در امور فردی، خودكنترلی یا به عبارت دیگر، كنترل درونی بسیار مؤثر است. امّا در امور اجتماعی این نوع كنترل چه نقشی ایفا میكند؟ در پاسخ باید گفت: اولاً، مجموعه این كنترلهای درونی یك جامعه را میسازد؛ زیرا جامعه یك هویت مستقلی از افراد ندارد . ثانیاً، هر فردی به اندازه كنترل درونی خود به ظهور و بروز حیا در جامعه كمك میكند. گرچه نمیتواند چهره كلی جامعه را تغییر دهد. ثالثاً، به این نكته باید توجه داشت كه نباید مجموعه واقعیتها را نادیده گرفت. درست است كه ما نسبت به همه رفتارهای فردی خود مسئول هستیم. اما بالاخره در جهان امروز رویدادهای اجتماعی فراوانی رخ میدهد كه نمیتوان آنها را كنترل نمود. سرزنش كردن خود به خاطر وقایع، حوادث و اتفاقاتی كه پیرامون ما رخ میدهد، با این تعبیر كه ما شرم میكنیم و این حوادث را ناكامی خود میدانیم، چندان واقع بینانه نیست. چنانكه ما وظایف خود را در محدوده فردی برای جامعه انجام داده باشیم، نباید خود را سرزنش كنیم. فجایع یا محرومیتهای اجتماعی گرچه دلخواه ما نیست و میخواهیم آن را تغییر دهیم، امّا ما مسئول آنها نیستیم و همه چیز، آن گونه كه ما میخواهیم، اتفاق نمی افتد. پس بهترین سبك مقابله در چنین موقعیتی این است كه رویدادهای اجتماعی خارج از قدرت خویش را به عنوان واقعیّت اجتماعی موجود بپذیریم و با استفاده از كانون كنترل درونی خود، منطبق ترین راه را برای سازگاری مطلوب با امری كه دلخواه ما نیست، پیدا كنیم.
ب) مسئله گشایی
كسی كه میخواهد عفت خود را حفظ نماید، باید احساس توانمندی و اعتماد به نفس را داشته باشد تا مبادا عفت و حیای خود را نوعی ناتوانی یا خجالت منفی قلمداد كند. اگر آن را ضعف خود به حساب آورد، قطعاً حیا و عفت خود را از دست خواهد داد. بالا بودن عزّت نفس، اطمینان به انتخاب مسیر صحیح و نگاه جامع فرد عفیف او را كمك میكند كه هیچگاه در حقانیت و مطلوبیت راهش دچار شك و تردید نشود. مسئلهگشایی، یك مهارت مقابلهای كاربردی است كه موجب اعتماد به نفس میشود. بر این اساس، در وجود فرد احساس شایستگی و تسلط تقویت میشود.
مسئلهگشایی دارای پنج مرحله است:
ادراك خویشتن؛
تعریف مسئله؛
فهرست كردن راه حلهای مختلف؛
تصمیم گیری؛
امتحان كردن.
انسان گاهی خواهان به دست آوردن امر ارزشمندی است كه شرایط محیطی چندان با آن همراه نیست و ممكن است در پایبندی به آن ارزش، انسان احساس تنهایی كند و همراه و دوست مناسبی نیز پیدا نكند.
در گام نخست، انسان باید خودش را خوب بشناسد. حال كه تقویتی از بیرون وجود ندارد، باید ادراك از خویشتن را پرورش دهد. ارزشها، داراییها و تواناییهای خود را خوب بشناسد و نباید خود را در نگاه دیگران ارزیابی كند؛ چرا كه آنها با شاخصهای ارزشی خودشان به قضاوت خواهند نشست و طبیعتاً نمرهای كه به او میدهند، مثبت نخواهد بود. مسئلهگشایی موفّق كسی است كه تفاوت نگاهها و ارزشها را، كه به یك موقعیت مشكل ساز منتهی شده است، بخشی از زندگی تلقّی كند و برای مقابله با آن، برخورد تكانشی و هیجانی نداشته باشد تا بتواند احساس سرخوردگی و تنهایی را از خود دور كند. در وضعیت فعلی، حیامندی به شدّت نیازمند است كه افراد از دریچه شناخت خود به رفتاری كه میخواهند انتخاب كنند، بیندیشند و گرنه چنان چه بخواهند شاخص امتیاز را از دیگران بگیرند، از انتخاب خود راضی نخواهند بود.
در گام دوم، شما باید مسئلهای كه با آن رو به رو هستید درست بشناسید، مشكلات و تعارضهای اساسی را مشخص كنید و پس از آن، فهرستی از اهداف خود را تهیه نمایید. به عنوان مثال، اگر چه شما برای ادامه تحصیل میخواهید به دانشگاه بروید و احساس میكنید در آنجا مشكلاتی خواهید داشت، مشكلات اساسی را لیست كنید و اهداف خود از ورود به دانشگاه را نیز فهرست كنید تا بدانید كدام یك از مسایل موجود در دانشگاه مشكلی است كه با اهداف شما رو به رو است و شما برای مقابله با آن باید چه چارهای بیندیشید؟
در گام سوّم، راهحلها را شناسایی كنید. تمام راهحلها را بررسی و یادداشت كنید. طرح شما برای حلّ مسئله باید انعطاف پذیر باشد تا شما را محدود نسازد. در پیدا كردن راه حل، سعی كنید خلاّق باشید. ممكن است راهحلهایی كه از قبل برای شما بازگو كردهاند یا خودتان در موقعیّتهای دیگر آزمودهاید، برای موقعیت فعلی شما مناسب نباشد. پس، ذهن خودرا به كار بگیرید تا راه حلّی حداقل در شیوه اجرا نو و جدیدی را خلق كنید.
در گام چهارم، با توجّه به تعریف مشكل و بررسی راهحلهای مختلف، راه حلّی را كه عملیتر و امكان پذیرتر است، انتخاب كنید و بدانید در بیشتر موقعیّتها شیوههای صحیح فراوانی وجود دارد. پس، به یك شیوه بسنده نكنید. از انتخاب و تصمیم گیری، نتایج احتمالی را پیشبینی كنید.
در گام آخر، راه انتخابی را امتحان كنید. نباید ارزشهای شما لطمه ببیند. اگر راه كار انتخابی موفقیتآمیز بود، بر آن باقی بمانید و گرنه دو باره مسئله را از راهحلهای دیگر پیگری كنید تا به بهترین شكل با مشكل مقابله نمایید.
ج) حفظ عزت و سربلندی
اگر انسان تمام موفقیّتهای خود را نتیجه خوش شانسی یا كمك دیگران بداند، چه نوع خود پندارهای از خود خواهد داشت؟ ممكن است چنین كسی قدردان باشد، امّا به سختی میتواند احساس عزت نفس كند. عزتمندی وقتی ایجاد میشود كه شما احساس كنید برای رشد و گسترش مهارت خود و برای رسیدن به موفقیت تلاش كردهاید.
چنان چه انسان به دلیل شرایط مساعد محیطی یا خانوادگی به موفقیتی دست یابد، بی شك از منافع و آثار مطلوب موفقیّت بهره مند میشود. در مقایسه با كسانی كه ناموفق بودهاند، بسیار متفاوت است. امّا اوّلاً، سطح رضایتمندی چنین فردی با سطح رضایتمندی كسی كه با تلاش بی وقفه و طاقت فرسای خود توفیق را به چنگ آورده است، قابل مقایسه نیست، ثانیاً، اعتماد به خویشتن و عزّت نفس چنین فردی با پایداری و استقلال كسی كه از خودش مایه گذاشته تا به نتیجه مطلوب راه پیدا كرده، در دو سطح بسیار متفاوت است. ثالثاً، دست یابی به موفقیّت مقولهای جدای از احساس غرور است. احساس غرور برخاسته از كفایت و لیاقت خود شخص است كه نقش اصلی را در تحصیل نتیجه ایفا میكند و حسّی به مراتب قویتر از مسئله موفقیّت در انسان ایجاد میكند. ما برای برخورداری از حیا در همه مراحل زندگیمان به چنین حسّی نیازمندیم تا به راحتی از ارزشهایمان دفاع كنیم.
د) جرأت ورزی
«جرأت ورزی» یكی از نتایج عزّت نفس است. یكی از مهمترین عواملی، كه بر رفتار اجتماعی ما تأثیر میگذارد، احساس كفایت و عزّت نفس است. هر یك از ما تصوری از خود دارد كه به آن خود پنداره میگویند. آن تركیبی از شناختها و احساساتی است كه فرد نسبت به خود دارد. استعداد و امكانات بالقوهای كه ما داریم، بدان تكیه میكنیم و بر آن اساس امیدواریم به ما عزت نفس میدهد. جایی كه به توان خود اعتماد داریم و حس میكنیم، میتوانیم از پس مشكلات برآییم و آنها را حل كنیم. از عزّت نفس برخورداریم. هرگاه فكر میكنیم میتوانیم مسائل را تحلیل كنیم و با دید باز با آنها رو به رو شویم، عزت نفس داریم. وقتی فكر میكنیم با استانداردهایی كه دیگران به ارزیابی افراد میپردازند، نزدیك هستیم، خود پنداره مثبت داریم و به خود امتیاز خوبی میدهیم. وقتی میبینیم خداوند درباره ارزش انسان بهشت را مطرح میكند و میفرماید: «به درستی كه خداوند جان و مال مؤمنان را با بهشت خریداری میكند».(توبه: 111) عزت نفس خود را مییابیم. جایی كه دیگران به ما بها میدهند و ارزش خاصی برای ما قائل هستند، احساس عزّت نفس میكنیم.
كسی كه میخواهد عفیف باشد، باید برای حیای خود توجیه صحیح عقلانی داشته باشد و بتواند عاقلانه از آن دفاع كند. این بدان معنا است كه انجام یا ترك كاری از باب حیا، به دلیل ضعف فرد نباشد، بلكه به دلیل قوت نفس فرد باشد. زنی كه در برابر نامحرم حریم نگه میدارد و از رابطه با او سرباز میزند، اگر در برابر همسر خود جراتمندانه خود را عرضه كرد و مطالبات خود و همسرش را بسترسازی كند، از حیای عاقلانه برخوردار است. رفتار محتاطانه و آمیخته با تكبر در برابر همسر نشانه عفت نیست.
«جرأتورزی» یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افكار و احساسات خود كه به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد «جرأت ورز» برای خود و دیگران احترام قائل هستند. آنها منفعل نیستند و ضمن اینكه به خواستهها و نیازهای دیگران احترام میگذارند، امّا اجازه نمیدهند دیگران از آنها سوء استفاده كنند و به شیوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار كنند.
برای اینكه از حیای ضعف و به عبارت دیگر، از حیای احمقانه دوری كنیم، باید جرأت ورزی خود را تكمیل كنیم. حیای مثبت یا عاقلانه به این نیست كه انسان توانایی انجام كاری را نداشته باشد، بلكه به این است كه توانایی مضاعف داشته باشد؛ یعنی هم توانایی انجام كار را داشته باشد و هم در عین حال، توانایی مهار آن را داشته باشد و به خاطر امر معقولی از انجام آن كار خودداری كند.
برای اینكه انسان جرأت ورزی با حیای عاقلانه خود را نشان دهد، باید با سه مهارت همراه شود:
الف. بیان احساسات: درست است كه شما سخن خود را صریح به دیگران منتقل میكنید، امّا متوجه باشید كه دیگران را متّهم نكنید. با آنها پرخاشگرانه رو به رو نشوید. با به كارگیری واژهای كه احساسات مثبت شما را نشان دهد، به حركت خود و احترامی كه دیگران برای شما قائل هستند، بیفزایید.
ب. همدلی با دیگران: سعی كنید نیازهای دیگران را درك كنید. اگر نیازهای آنان را درك كنید و بپذیرید، آنها شما را بهتر خواهند پذیرفت. این بدان معنا نیست كه آن چه را كه آنان میخواهند، قبول كنید، بلكه شما میتوانید با خواسته آنان مخالفت كنید، اما نشان دهید كه احساس آنها را درك میكنید.
ج. كاردانی: از میان راههای مختلفی كه وجود دارد و همه آنها شما را به خواسته خودتان میرساند، با تدبیر بهترین راه را انتخاب كنید. برای رسیدن به مطلوب، همیشه یك راه حل وجود ندارد. شما میتوانید از جرأت ورزی با چندین شیوه بهره بگیرید. امّا شیوهای را انتخاب كنید كه احساسات دیگران جریحه دار نشود.
پس نه پرخاشگرانه برخورد كنید كه نوعی بی حیایی است، نه از روی بی جرأتی تسلیم خواستههای دیگران شوید كه شما را مؤدّب و با حیا بخوانند كه حیای احمقانه است، بلكه با جرأت ورزی همراه با بیان احساسات، همدلی و كاردانی، حیای عاقلانه را از خود نشان دهید.
نمونههایی از جرأت ورزی، بی جرأتی و پرخاشگری را به شكل زیر میتوان نشان داد:
1. فروشندهای میخواهد شما را مجبور كند كه از او چیزی بخرید و به شما میگوید: اجازه میدهید كه جنس را برایتان كادو كنم؟
پاسخ همراه با بی جرأتی: بله، اگر جنس خوبی است ایرادی ندارد.
پاسخ پرخاشگرانه: این قدر مجبورم نكنید. من چیزی را از شما نمیخرم.
پاسخ همراه با جرأت ورزی: متأسفم، من آمادگی خرید ندارم.
2. فردی در صف خرید میخواهد خود را جلو شما جا بزند و میگوید: اجازه میدهید زودتر از شما خرید كنم؟ من عجله دارم.
پاسخ همراه با بی جرأتی: خیلی خوب!
پاسخ پرخاشگرانه: آهای، میخواهی چی كار كنی، برو آخر صف بایست.
پاسخ همراه با جرأت ورزی: متأسفم، نمیتوانم، من هم عجله دارم.
بنابراین، برای اینكه به حیای احمقانه دچار نشویم، باید به مهارت جرأتورزی رو آوریم.
ه) شوخ طبعی
انسان به نشاط و شادابی به شدت نیازمند است. اگر یك نواختی و روز مرگی بر زندگی حاكم شود، انسان به افسردگی مبتلا میشود. كسانی كه از چندان حیای مطلوب برخوردار نیستند، از مظاهر شادابی و نشاط فراوانی برخوردارند. خود را به دیگران عرضه میكنند، از استعدادهای خود برای پذیرفته شدن در جامعه بهره میگیرند و در ارتباط كلامی با دیگران، در حد بالایی خود را ارضا میكنند. اما افراد با حیا چگونه میخواهند نیاز خود را ارضا كنند؟ آنها از چه ساز و كاری بهره بگیرند تا نیاز به نشاط خود را تأمین كنند و به افسردگی دچار نشوند؟ طبیعی است كه یكی از بهترین راهها رو آوردن به شوخیهای صحیح است. حال كه زنان ما به دلیل عفت خود در ملأ عام، در مقابل نامحرمان و… شوخی نمیكنند، اگر قرار باشد با هم جنس و همسر خود هم شوخی نكنند و از حس شوخ طبعی به دور باشند، قطعاً به خمودی روی میآورند. برای اینكه بی ارتباطی با نامحرم را جبران كنیم، باید به شوخ طبعی در فضای سالم رو آورد.
فروید شوخ طبعی را بهترین مكانیسم دفاعی بدن میداند. از دیدگاه او، شوخ طبعی یك استعداد استثنایی و نادر است كه به ما اجازه میدهد در مواجهه با تنش به خودمان بگوییم: «نگاه كن این است معنای دنیایی كه ظاهراً خطرناك نامیده میشود. مثل بازی بچهها است كه خیلی خنده دار است».
شوخ طبعی با فرایند زیر به ما كمك میكند تا بتوانیم با موقعیتهای تنش زا به خوبی رو به رو شویم:
اوّل اینكه، احساس كارآمدی ما را بالا میبرد و موجب میشود به جای اینكه ترس و دست پاچگی مسیر ما را در مقابل تنش روشن سازد، ما به آسانی و بدون ناراحتی با رویدادها مقابله كنیم. این مهارت در واقع نوعی تأیید خویشتن است.
دوم اینكه، به ما كمك میكند تا از مشكل فاصله بگیریم و با این برخورد، فرصتی پیدا كنیم تا راهحلهایی را بیابیم و برای مقابله عمیقتر با مشكل از آن استفاده كنیم.
سوم اینكه، ما در هر پایگاهی باشیم به حمایت دیگران نیازمندیم. اساساً حمایت دیگران هر چه عمیقتر باشد، احساس رضایتمندی ما نیز بیشتر است. مردمی كه حامیان ما هستند و در مواقع خطر واكنش مناسب نشان میدهند، مایلاند در كنار افرادی باشند كه شاد، سر حال و شوخ طبع باشند.
چهارم اینكه، شوخ طبعی به معنای بی غیرتی یا بی تفاوتی نیست. واقعیت این است كه یك شخص نمیتواند در یك زمان هم غمگین باشد هم واقعا بخندد و شاد باشد. بله میتواند به ظاهر غم را بروز ندهد و با رفتار خود فرصتی را پیدا كند تا از عوارض منفی تنش دور بماند.
نتیجهگیری
انسان نیازهایی دارد كه یكی از آشكارترین آنها، نیاز به روابط با دیگران است. در این روابط، بخشی به رابطه جنسی مربوط است. برای مصون ماندن از آفات در روابط جنسی لازم است مظاهر عفت جنسی شناسایی شود. عفت در پوشش آن قدر مطلوب است كه خداوند متعال حتی به زنان سالخورده كه امید به ازدواج آنها نیست، توصیه به حجاب میكند.
عفت در خودنمایی كه خویشتن داری از تبرّج و خود نمایی از بارزترین مصادیق آن است، عفت در نگاه كه برای همسایگان و دوستان، عفت در راه رفتن و عفت در اختلاط با نامحرم از عمدهترین مظاهر حیا است.
این مظاهر عفت آثاری دارد كه عمدتاً در سلامت زندگی زناشویی خود را نشان میدهد مهمترین این آثار عبارتاند از: وفاداری به همسر كه او را از ارتكاب هر عمل زشت منافی با شؤون انسانی باز میدارد، احساس نیاز به همسر، محبت و احترام، دوری از زشتی و پلیدی و پیدایش زندگی حقیقی. برای رسیدن به عفت مهارتهایی وجود دارد كه میتوان به شناخت حیای عاقلانه، مسئله گشایی، عزت نفس، جرأتورزی و داشتن حس شوخ طبعی در برابر همسر اشاره كرد.
منابع
نهجالبلاغه، شرح عبد الحمید ابن ابى الحدید معتزلى، قم، كتابخانه آیتاللّه مرعشى، 1404.
حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسایل الشیعه، مؤسسه آلالبیت، قم، 1409، باب وجود العفة.
حرّانى، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.
دیلمى، حسن، اعلام الدین، مؤسسة آل البیت، قم، 1408 ق.
طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، بیروت، اسلامی1985م.
كریس. ال.كلینكه، مهارتهاى زندگى، ترجمه شهرام محمدخانى، اسپند هنر، تهران، 1383، ج 1، ص 102.
كلینى، محمدبن یعقوب، الكافى، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1365 ق.
مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ق
مصطفوى، سیدجواد، بهشت خانواده، قم، دار الفكر، چ بیستم، 1382.
مصطفوی، تبریزی حسن، التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360.
مطهرى، مرتضى، مسئله حجاب، قم، صدرا، 1368.
نورى، حسین، مستدرك الوسایل، قم، مؤسسة آلالبیت، 1408 ق.
ورام، ابن ابى فراس، مجموعة ورام، قم، مكتبة الفقه، 1376 ق.
